سلام خدمت دوستان و همراهان عزیز
حقیقتش حیفم اومد تو این ایام عزای بی بی دوعالم این مطلب رو که خودم بسیار بسیار از علما و منبری های بزرگان در موردش شنیدم رو براتون نزارم حالا مدیر محترم سایت هر جور که صلاح دونستن انشالله انتشار بدن...
حدیث کساء......این حدیث رو هر وقت که میخونم یا گوش میدم حس عجیبی بهم دست میده از شیعه بودن خودم افتخار و بعضاً خجالت میکشم...خواندنش برام لذت عجیبی داره....که قابل وصف نیست....
شاید اینطور بگم اگه کسی شیعه باشه و این حدیث رو نخونه واقعا از فیض این حدیث غافل مونده
یه دوستی دارم که 15 یا 16 سال پیش منو با این حدیث آشنا کرد همون موقع نیت کردم هر موقع مشرف شدم مدینه منوره این حدیث رو در بین الحرمین حرم پیامبر اکرم(ص) و حرم بقیع قرلئت کنم و خوشبختانه این توفیق نصیم شد که در شعبان و رمضان سال 1390 در آستانه شروع زندگی متاهلیم مشرف بشیم و هیچ موقع فراموش نخواهم کرد وقتی در محوطه حرم پیامبر(ص) حدیث کسا رو با صدای حاج مهدی سماواتی قرائت کردیم.
یکى از رمزهاى بزرگ حدیث کساء، معرفى جایگاه والاى حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است. در بخشى از حـدیـث، زمـانى که جبرئیل امین از خداوند متعال مىپرسد این پنج نفرى که این همه فضائل دارند و آسمانها و زمین و همهى موجودات به برکت وجود آن بزرگواران خلق شده، چه کسانى هستند؟ خداوند پاسخ مىدهد: «هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعلُها وَبَنُوها»: «آنان: فاطمه، پدر، شوهر و فرزندانش هستند». این عبارت نشان دهندهى جایگاه والا و شناخته شدهى حضرت زهرا (سلام الله علیها) در آسمانها و در میان فرشتگان الهى است.
جابربن عبدالله انصاری از فاطمه علیهاسلام روایت میکند که فرمود:
یک روز پدرم رسول خدا نزد من آمد. سپس فرزندانم حسن و حسین و بعد امیرالمؤمنین علی وارد شدند. همه در زیر یک عبا جمع شدیم.
پدرم دو طرف عبا را گرفت و با دست راست به آسمان اشاره کرد و عرضه داشت:« پروردگارا! اینها اهل بیت و نزدیکان من هستند؛ گوشت آنها گوشت من و خون آنها خون من است. هر که آنها را بیازارد، مرا آزرده است. با آن کس که با اینها جنگ کند، در جنگم و با آن کس که با اینها مدارا کند، مدارا میکنم. دشمنانشان را دشمن دارم و دوستانشان را دوست دارم. اینها از منند و من از اینهایم. پروردگارا! صلوات و برکات و رحمت و آمرزش و رضایت خود را بر من و بر اینها فرو فرست و آنها را از هر گونه رجس و پلیدی پاک و مطهر گردان.»
خداوند عزوجل خطاب فرمود : که ای ملائکه! آسمان و زمین و ماه و خورشید و ستارگان را خلق نکردم مگر برای محبت این پنج نور پاک که در زیر این عبا قرار گرفتهاند.»
آنگاه جبرئیل این آیه را بر پیامبر نازل کرد:« انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهر کم تطهیرا»؛ (احزاب، آیه 33) ( پروردگار اراده میکند آلودگی و پلیدی را از اهل بیت پاک کند و آنان را مطهر گرداند.)
فواید خواندن حدیث کساء
حضرت آیت الله میرسیدعلی موحد ابطحی اصفهانی
روشـن است که براى ارتباط با خداوند عالم، هـیچگونه محدودیت مکانى وجود ندارد. در هر مکانى مىتوان با پروردگار عالم ارتباط برقرار کرد و حاجات خود را از او طلبید؛ ولى مسلم است که مکانهاى پاک و مقدس، از یک سو، در ایجاد زمینهى روحى بهتر، براى توجه قلبى به عالم اعلا و از سوى دیگر، به دلیل عنایات خاص پروردگار به آن مکانها، داراى آثار ویژهاى هستند. آنچه در جمع بندى روایات در ارتباط با مکان دعا قابل بیان است، آنکـه اگـر دعـا و نـیـایـش در مکانهایى چون مسجدالحرام، کنار خانهى کعبه، حرم مطهر امام حسین(علیه السلام) به ویژه زیر قبّه آن بزرگوار[1] و اگر هیچ یک از اینها میسر نشد، در مسجد مقدسى صورت گیرد، زودتر به نتیجه مىرسد. به منظور روشن شدن نقش مکان در استجابت دعا به ذکر یک روایت بسنده مىکنیم.
خداوند دوست دارد در مکانهایى او را یاد کنند
ابوهاشم جعفرى، یکى از یاران برجستهى امام هادى(علیه السلام) مىگوید: روزى امام(علیه السلام) بیمار شدند و از من و محمد بن حمزهـ از دیگر یاران حضرتـ خواستند که نزد ایشان برویم. محمد بن حمزه پیش از من نزد امام(علیه السلام) رفته بود و پس از بازگشت از منزل امام(علیه السلام)، به من گفت: حضرت مىخواهند کسى را به کربلا بفرستیم تا در حرم امام حسین(علیه السلام) براى شفاى ایشان دعا کند. به محمد بن حمزه گفتم: چرا به امام(علیه السلام) جواب مثبت ندادى؟ من خود به کربلا مىروم و براى شفاى حضرت دعا مىکنم. پس از آن وقتى به خانهى امام هادى(علیه السلام) رفتم و خدمت ایشان رسیـدم، در پـاسـخ به خواستهى حضرت گفتم: فدایتان شوم! خودم به کربلا مىروم و در آنجا براى شمـا دعـا مـىکنـم. پـس از آن از محضـر امـام هـادى(علیه السلام) مرخص شدم. در راه، على بن بـلالـ یکى از یاران امام(علیه السلام)
ـ را دیدم و دستور امام را به اطلاع او رساندم. على بن بلال با تعجب پرسید: امام هادى(علیه السلام) به کربلا چه کار دارند؟ ایشان خود امام هستند و عظمت دارند و عظمت ایشان کمتر از کربلا نیست و ...
دیگر بار نزد امام(علیه السلام) رفتم و سخن على بن بلال را خدمت ایشان عرض کردم. امام در پـاسـخ سـخـن او فـرمودند: به على بن بلال مىگفتى که رسول خدا( صلی الله علیه و آله ) با آنکه عظمتشان از کعبه و حجرالاسود برتر بود، به دور کـعـبــه طـواف مـىکـردنـد و حـجـرالاسـود را مىبوسیدند. با آنکه حرمت مؤمن از کعبه برتر است، خداوند دستور داده است که مؤمنان دور کعبه طواف کنند. پس مکانهایى وجود دارد که خداوند دوست دارد در آنها او را یاد کنند و از او چیزى بخواهند. من هم دوست دارم که در این گونه مکانها ]که نمونهاى از آن کربلاست[ برایم دعا شود.
سپس امام(علیه السلام) خطاب به من فرمودند: «اى ابوهاشم! چرا این مطالب را به على بن بلال نگفتى؟» من در پاسخ عرض کردم: «فدایتان شوم! اگر من نیز به این خوبى این نکات را مىدانستم، به طور حتم آنها را به او مىگفتم و در مورد دستور شما چون و چرا نمىکردم».[2]
تسلیم بودن در برابر ولایت اهل بیت(علیهم السلام)، شرط پذیرش دعا از سوى خداوند است
اگر چه هرگونه توجهى به پروردگار عالم تأثیرى انکار ناپذیر دارد، ولى این نکته را نیز باید در نظر گرفت که براى وارد شدن به هرجا و کسب توفیق کامل در هر کار، باید از راه آن وارد شد. قرآن مجید در این زمینه مىفرماید: «وَلَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنْ اتَّقَى وَاْءْتُـوا الْبُیُـوتَ مِـنْ اْءَبْـوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ».[3]
بهترین راه در زمینهى دعا و توسل، راههایى است که اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) خود به ما نشان دادهاند و آن، پذیرفتن ولایت آنها و تلاش و کوشش خالصانه در این راه است. محمـدبن مسلم، از اصحاب امام باقر و امام صادق(علیه السلام)، در حدیثى نقل مىکند:
از امام(علیه السلام) پرسیدم: کسى را مىشناسیم که در عبادت، خضوع و خشوع بسیار دارد، ولى امامت شما را نپذیرفته است؛ آیا عبادتها و کـوششهاى دینى او به حالش سودى دارد؟ امام(علیه السلام) در پاسخ فرمودند: اى ابامحمد! مثال ما اهل بیت، مثال آن خاندانى است که در بنى اسرائیل بودند که هرگاه چهل شب به درگاه خـدا راز و نیاز مىکردند، دعایشان به اجابت مىرسید، ولى یکى از آنها چهل شب عبادت و راز و نیاز کرد و دعایش مستجاب نشد. آن شخص نزد حضرت عیسى(علیه السلام) رفت و گلایه کرد و از آن بزرگوار خواست که براى او دعا کنند. حضرت عیسى(علیه السلام) وضو گرفتند و نمازى خواندند و براى آن شخص دعا کردند. پس از آن، خداوند به پیامبرش وحى فرمود: بندهى من از غیر آن درى که باید نزدم آید، آمد و دلش به نبوت شما ثبات و قرار نداشت و به همین دلیل دعایش مستجاب نگردید.
این حدیث شریف نشان مىدهد که اعتقاد کامل و یقین استوار به پروردگار عالم، پیامبر گرامى و ائمه اطهار(علیهم السلام)، شرط لازم براى استجابت دعاست و بدون باور داشتن ولایت اهـل بـیـت(علیهم السلام)، استجابت دعا با مانع روبهرو خواهد شد. ذکر حکایاتى چند در زمینهى نقش اعتقاد به ولایت اهل بیت(علیهم السلام) و تلاش در راه آنها در استجابت دعاها، مىتواند در توجه و آماده ساختن هرچه بیشتر خوانندگان عزیز سودمند افتد.
انگشتى که براى اهل بیت(علیهم السلام)
قلم مىزند باید شفا بخش باشد
نقل است زمانى فرزند محدث کبیر، مرحوم آیت الله حاج شیخ عباس قمى، صاحب کتابهاى متعدد علمى و کتاب مشهور "مفاتیح الجنان"، دچار عارضه بسیار سختى مىشود و آقایان پزشکان از معالجه او نومید مىشوند. خبر به حاج شیخ عباس قمى مىرسد؛ ایشان در همان حال، انگشت خود را در استکان چاى مىزنند و مىگویند این را به فرزندم بدهید بخورد. اطرافیان همین کار را انـجـام مىدهند و بیمارى فرزند ایشان رو به بهبود مىرود. از مرحوم حاج شیخ عباس قمى مىپرسند: بر آن چاى چه دعایى خواندید، که این همه اثر داشت؟ ایشان در پاسخ مىگویند: »اگر انگشتى که یک عمر در مسیر اهـل بـیـت(علیهم السلام) قلم زده اسـت؛ چنین اثرى نمىداشت، باید آن را قطع مىکردم».
فضیلت و اثر حدیث شریف کساء
به نقل از رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم )
در بـخـش نهایى حدیث شریف کساء که راوى آن حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) هستند؛ آمده است که حضرت على(علیه السلام)، از رسول خدا( صلی الله علیه و آله ) پرسیدند: چه اثر و فضیلتى براى این واقعه از جانب خداوند قرار داده شده است؟ رسول خدا( صلی الله علیه و آله ) در پاسخ فرمودند: «قسم به آنکه به حق، مرا به پیامبرى مبعوث کرد، این حدیث در مجلسى از مجالس اهل زمین که جمعى از دوستان و شیعیان ما در آن باشند، نقل نمىشود، مگر اینکه از جانب پروردگار عالم بر آنها رحمت نازل مىشود و ملائکه بر آن جمع احاطه نموده و براى آنها طلب مغفرت مىکنند و اگر در بین آنها انـدوهـناک و غمگینى باشد، اندوه و غمش برطرف مىشود». امیر مؤمنان على(علیه السلام) پس از شنیدن این آثار و فضایل فرمودند: »به خدا سوگند! ما و شیعیانمان در دنیا و آخرت رستگار شدیم و سعادت یافتیم».
[1] ـ در زیارت ناحیه مقدسه آمده است که دعا در زیر قبهى حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) مستجاب است: «السلام على من الاجابة تحت قبته»: «سلام بر آنکه اجابت دعا در زیر قبهى اوست»؛ همچنین در روایتى دیگر آمده است: «الشفاء فى تربته و اجابة الدعاء عند قبره»: «شفا در تربت او و اجابت دعا در کنار قبر اوست». )حر عاملى، وسائل الشیعه، ج14، باب37 و 76.
[2] ـ ابن قولویه، کامل الزیارات، ص273؛ مجلسى، بحارالانوار، ج50، ص224.
[3] ـ بقره/189
فایل صوتی حدیث کساء با صدای حاج مهدی سماواتی:
فایل صوتی حدیث کسا با صدای حاج مهدی سلحشور:
عارف کامل آیت اللّه میرزا محمد على شاه آبادى توصیه زیبایی داشتند و ان اینکه:
«سه آیه آخر سوره مبارکه حشر را تلاوت کنید تا ملکه شما شود ؛ اولین اثرى که از آن مترتب می شود، پس از مرگ و شب اول قبر است. وقتى که آن دو ملک مقرب از
طرف پروردگار براى سؤال و جواب می آیند، در جواب «مَن ربُّک؟»
بگوئى: «هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ * هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحانَ
اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ * هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى یُسَبِّحُ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» (آیات 22 تا 24 سوره حشر)
وقتى این طور پاسخ بگویى ملائکه الهى مبهوت و متحیر می شوند، چون این معرفى حق است به زبان حق، نه معرفى حق به زبان خلق.»
به نقل از سایت دانشگاه تهران از قول آیت اللّه نصراللّه شاه آبادى،سال 1365.
دست نوشته ایی بسیار قابل تعمل از دلداده عاشق بیسیمچی شهید احمدقلی درستی:
"از گذرگاهتان برای قرارگاهتان توشه برگیرید"
با پایان یافتن ماه صفر و حلول ماه ربیع الاول شاهد رواج یک باور غلط در جامعه ایمانی هستیم که در شرایط کنونی از طریق پیامک یا ایمیل، منتشر میشود.
این باور غلط که به صورت بشارت بهشت از قول پیامبر صلوات الله علیه و آله در راستای خوشنودی ایشان از پایان یافتن ماه صفر و آغاز ماه ربیع الاول صورت میگیرد، متأسفانه باعث شده اصل و شأن حدیث، مورد غفلت قرار گرفته و مفهوم آن وارونه جلوه داده شود.
و اما اصل واقعه چیست؟
لازم به ذکر است این روایت در شأن یکی از بهترین صحابهی پیامبر بزرگوار اسلام صلوات الله علیه و آله است که به دلیل رواج آن باور غلط، محور حدیث، به کلی فراموش شده است.
این حدیث در باب «معنى قول النبی ص من بشرنی بخروج آذار فله الجنة» از کتاب معانی الاخبار (النص / 204) و همچنین کتاب علل الشرایع مرحوم شیخ صدوق (ج 1 / ص 175) و در روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه اثر مرحوم محمد تقی مجلسی (ج 13 / ص 3) و با سلسلهی سند ذیل بیان شده:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ الشَّیْبَانِیُّ وَ أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ وَ الْحُسَیْنُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ هِشَامٍ الْمُؤَدِّبُ وَ عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الوَرَّاقُ وَ عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ الدَّقَّاقُ قَالُوا حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ یَحْیَى بْنِ زَکَرِیَّا الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا بَکْرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِیبٍ قَالَ حَدَّثَنَا تَمِیمُ بْنُ بُهْلُولٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْعَبْدِیِّ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ
سلسله سند به صحابی بزرگوار، عبدالله بن عباس منتهی میشود که ایشان اصل واقعه را اینگونه توصیف میکند:
عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ کَانَ النَّبِیُّ ص ذَاتَ یَوْمٍ فِی مَسْجِدِ قُبَا وَ عِنْدَهُ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِهِ،
از ابن عباس نقل شده که گفت: روزی پیامبر (ص) به همراه تعدادی از اصحابشان در مسجد قبا نشسته بودند،
فَقَالَ أَوَّلُ مَنْ یَدْخُلُ عَلَیْکُمُ السَّاعَةَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ،
رسول خدا (ص) فرمود: اولین کسی که الان بر شما وارد میشود، مردی از اهالی بهشت است،
فَلَمَّا سَمِعُوا ذَلِکَ قَامَ نَفَرٌ مِنْهُمْ فَخَرَجُوا وَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ یُحِبُّ أَنْ یَعُودَ لِیَکُونَ أَوَّلَ دَاخِلٍ فَیَسْتَوْجِبَ الْجَنَّةَ،
برخی از اصحاب تا این سخن را شنیدند، برخاسته و از مسجد خارج شدند، تا دوباره وارد شده و اولین کسی باشند که بهشت بر او واجب میشود،
فَعَلِمَ النَّبِیُّ ص ذَلِکَ مِنْهُمْ فَقَالَ لِمَنْ بَقِیَ عِنْدَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ: إِنَّهُ سَیَدْخُلُ عَلَیْکُمْ جَمَاعَةٌ یَسْتَبِقُونَ. فَمَنْ بَشَّرَنِی بِخُرُوجِ آذَارَ فَلَهُ الْجَنَّةُ،
پیامبر (ص) متوجه شده، و به بقیه اصحاب که نزد ایشان بودند، فرمودند: اکنون جماعتی در حال سبقت گرفتن از یکدیگر، بر شما وارد میشوند، (ولی از میان آنها) کسی که پایان یافتن ماه آذار (نام یکی از ماههای رومی معادل ماه خرداد و در آن زمان معادل ماه صفر) را بر من بشارت بدهد، اهل بهشت است،
فَعَادَ الْقَوْمُ وَ دَخَلُوا وَ مَعَهُمْ أَبُو ذَرٍّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ،
آن جماعت برگشتند و وارد شدند و ابوذر رضی الله عنه نیز همراهشان بود،
فَقَالَ لَهُمْ فِی أَیِّ شَهْرٍ نَحْنُ مِنَ الشُّهُورِ الرُّومِیَّةِ؟
پیامبر به آنها فرمود: ما در کدامیک از ماههای رومی هستیم؟
فَقَالَ أَبُو ذَرٍّ قَدْ خَرَجَ آذَارُ یَا رَسُولَ اللَّهِ.
ابوذر گفت: یا رسول الله! ماه آذار به پایان رسیده است.
فَقَالَ ص قَدْ عَلِمْتُ ذَلِکَ یَا أَبَا ذَرٍّ وَ لَکِنِّی أَحْبَبْتُ أَنْ یَعْلَمَ قُومِی أَنَّکَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ کَیْفَ لَا یَکُونُ ذَلِکَ وَ أَنْتَ الْمَطْرُودُ عَنْ حَرَمِی بَعْدِی لِمَحَبَّتِکَ لِأَهْلِ بَیْتِی فَتَعِیشُ وَحْدَکَ وَ تَمُوتُ وَحْدَکَ وَ یَسْعَدُ بِکَ قَوْمٌ یَتَوَلَّوْنَ تَجْهِیزَکَ وَ دَفْنَکَ أُولَئِکَ رُفَقَائِی فِی الْجَنَّةِ الْخُلْدِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُون
پیامبر فرمود: ای اباذر! من این مسأله را میدانستم ولی دوست داشتم قوم من بدانند که تو مردی از اهالی بهشتی، و چطور اینگونه نباشد، در حالی که تو بعد از من به دلیل محبتت به اهل بیتم، از حرم من طرد (تبعید) میشوی، تنها زندگی میکنی و تنها میمیری، و قومی که امر کفن و دفن تو را انجام میدهند، به واسطهی تو خوشبخت میشوند، آنها دوستان من در بهشتی هستند که به پرهیزکاران وعده داده شده است.
تذکر فوق برای بیان این مسأله است که در بین کتب حدیث، تنها روایتی که اشاره به پایان یافتن ماه صفر و آغاز ربیع داشته باشد، همین روایت است؛ بنابراین لازم است جامعهی مؤمنین، در عین توجه به مناسبتهای دینی از ترویج باورهای غلط و وارونه از دین اجتناب کرده و با آغاز ماه ربیع الاول، یادآور بزرگواری، زندگی و منش حضرت اباذر به عنوان یار باوفای امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام و یکی از صحابهی پیامبر صلی الله علیه و آله باشند که به مقام اهل بیتی ایشان نائل شد. («یا أباذرّ، إنّک منّا أهل البیت» أمالی مرحوم شیخ طوسی / النص / ص 525).
با توجه به مضمون روایت ذکر شده، امید است که با آغاز ماه ربیع، مانند گروهی که با دفن و تکریم حضرت اباذر علیه السلام، به عنوان «دوستان پیامبر صلی الله علیه و آله در بهشتی که به پرهیزکاران وعده داده شده» معرفی شدند، ما نیز با یادآوری مقام و تأسّی به او که در راه محبت اهل بیت و وفاداری به ایشان، در سختترین شرایط، جانش را فدا کرد، به جایگاه ایشان نائل شویم.
منبع: پارسینه- مشرق - فرهنگ نیوز(پایگاه خبری انقلاب اسلامی) - تی نیوز -
]
بسم الله الرحمن الرحیم
همیشه غصه ی مردم را داشت و برای ایمان آوردنشان آرام و قرار نداشت . غصه می خورد ، افسوس می خورد و بارها برای اشتباهاتشان استغفار می کرد و مغفرت می خواست.
ترس از این داشت که برسد و امتش عقب بمانند . چه شور و شوقی در او بود که گاهی آنقدر غصه می خورد که جان مبارکش در خطر قرار می گرفت. می سوخت اما دوست نداشت امتش بسوزند.
آنقدر درد این امت برایش مهم بود که بارها می فرمود: کسی که صبح کند و توجهی به کارهای مسلمانان نداشته باشد مسلمان نیست.
دلش دریایی بود از عشق و عاطفه ، نه تنها برای مسلمانان که برای کفار هم افسوس می خورد. نوشته اند : پس از پیروزی در یکی از جنگها ، وقتی اسرا از مقابل دیدگان رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) عبور می کردند ، حضرت لبخندی زد .
یکی از اسیران که چنین برخوردی از رسول خدا نشنیده بود ، ناراحت شد و رو به رسول خدا گفت : از بزرگواری و کرامتت بارها شنیده بودیم اما این لبخند تو ، همه را از نظرم پاک کرد . آخر عیب است به اسیر خندیدن.
و پاسخ رحمت للعالمین چقدر زیبا و دلنشین است که : لبخند من ، از روی بزرگ منشی و فخر نبود بلکه لبخندم بر این بود ، که شما را با غل و زنجیر به سمت خدا و بهشت می کشانم اما شما فرار می کنید.
آنقدر غرق در رحمت است که حتی در آخرت هم از فکر نجات امتش دست نمی کشد . در روایات می بینیم روز قیامت هر پیامبری ، رو سوی بارگاه الهی می کند و امان از آتش جهنم را می خواهد اما رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نجات امتش را از خدا می خواهد و ندای : امتی ، امتی ... سر می دهد.
لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ 128 توبه
به یقین، رسولى از خود شما بسویتان آمد که رنجهاى شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است
.: Weblog Themes By Pichak :.